انتظار
کاش میگفتم من زاده ی بارانم
با من بمان که ظلمت شب از راه میرسد وقتی که هیچ یاوری نیست اسایش گریخته است.خدایا!ای یاور بی کسان با من بمان! در هر لحظه به حضور تو نیازمندم.چه چیزی جز تو میتواند ترس ها را در هم شکند؟چه کسی جز تو میتواند راهنما و پناه من باشد؟ در روزهای ابری و افتابی با من بمان!از هیچ دشمنی نمی هراسم چون تو در کنار منی! انجا که تو هستی اشکها سوزنده نیستند مرگ هم تلخ نیست.اگر با من بمانی همیشه پیروزم ای بهترین معبودم...
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |